۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

8و9

آنی تو
آن کنایه مرموز
که در نهفت عشق نهان است
دانستنش ضرور
وگفتنش محال
تو... آنی تو.

از ما گذشت باید به ابر بیاموزیم
تا از عطش گیاه نمیرد

باید به قفلها بسپاریم
با بوسه ای گشوده شوند
بی رخصت کلید.
بیژن جلالی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر