۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

هفت رنگ است زیر هفت اورنگ نیست بالاتر از سیاهی رنگ


اگر بهشت روی زمین باشد من تا ابد گریه میکنم 
گریه کنان تمام بیابانهای زمین را میدم
چشمانت بهشت من
چگونه از غصه دق نکنم وقتی چشمانت را غمگین میبینم
وقتی تنت بوی مرگ میدهد
وقتی یک لحظه ابدیت نیست
وقتی میدانم هر لحظه بهشت را به دست خودم از دست میدهم
تمام تاریخ را گریه کنم تمام زمین گریه هایم بشود
خالی نمیشوم نمیشوم از این غصه
زمین را نفرینی ابدی میفرستم 
میشوم خورشید و تمام زمین را میسوزانم
میشوم سایه تاهمه زندگان به سیاهی ابدی دچار شوند 
آه خدایا به من حق بده چنین کنم
اگر زمینیان غصه مرا دریابند چون من زمین را هزار بار خاکستر میکنند
چون من اشک ریزان تمام بیابانها را میدوند 
وچون من تمام عمر سیاه میپوشند 
سیاهی به طول تمام تاریخ
اه خدایا دیگر هیچوقت بهشت را روی زمین مگذار
خدایا چشمان من مال تو چشمان او را از من مگیر
ای زمین استخوانهایم مال تو هزار بار تکه پاره اش کن هزار بار خاکسترم کن هزار بار ....
هرچه دادنیست میدهم هرچه گرفتنیست میگیرم بوده ونابوده میشوم گریه و خنده میشوم  میدوم مینشینم 
هرچه بگویی میکنم هرچه، اورا از من نگیرید نستانیدش 
خدایا اگر بهشت روی زمین بود زمین برای ابد نفرین میشد 
تمام سیاهیهای بین کهکشانها کم بودند برای این غصه
اگر بهشت روی زمین میمرد وستارگان خود به سیاهچاله ها میرفتند وسیاهچاله ها از وجودشان بیزار میشدند
وبیزاری همه هستی و همه زمانها را در بر میگرفت 
اه خدایا بهشت را همان بعد از مرگ نشانمان بده لطفا خواهش میکنم
آه خدایا به این موجودات کوچک رحم کن ما تحمل بهشت را نداریم باور کن خدا هیچکس توانش را نخواهد داشت
اگر بهشت روی زمین باشد جهان برای ابد سیاهپوش خواهد شد تا ابد شرمسار از ذات زشت خودش تا ابد تاریک

۲ نظر:

  1. دوست داشتم دوست داشتم خیلی خیلی

    پاسخحذف
  2. دوست داشتم
    دوست داشتم
    خیلی
    خیلی

    پاسخحذف